رهگذر

شعروغزل

دست رحمت

بیا با نگا هی تو این شب سحر کن

بیا لحظه ای هم ازین جا گذر کن

بیا ور به راهت شمیم بها ران

ا زین آ سمان تیر گی رابه در کن

بگیراز د ل من حکو مت ز غم ها

شبی دردلم انقلابی دگر کن

اگر تو بیایی غمم چاره گردد

جداریشه از ساقه اش با تبر کن

مذاقم شده تلخ از طعم دنیا

بیاو تو تلخی به کامم شکر کن

ببین زندگانی که زندان من شد

بیاسرنوشتم تو زیروزبرکن

به مهرت به قولت ببندم دلم را

تو ای دست رحمت زغیبت حذر کن

 

 

 

 

+نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:غیبت ,ساعت11:3توسط مینامحمودی | |